بیمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ضمانت جبران خسارات جانی و مالی

فونتیک فارسی

bime
اسم
insurance, indemnity, guarantee, assurance, guaranty, coverage

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- مأمور شرکت بیمه میزان خسارت ما را تعیین کرد.

- The insurance adjuster determined our adjustment.

- پذیرفتن مبلغ خسارت بیمه

- the allowance of an insurance claim

- شرکت بیمه

- an insurance company
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بیمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیمه

لغات نزدیک بیمه

پیشنهاد بهبود معانی