زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌موقع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قید
فونتیک فارسی / bi moghe' /

untimely, unseasonable, inopportune, at a bad time, out of season, at an inopportune occasion

untimely

unseasonable

inopportune

at a bad time

out of season

at an inopportune occasion

بی‌وقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

عزیمت بی‌موقع آن‌ها همه را شگفت‌زده کرد.

Their untimely departure left everyone surprised.

او بی‌موقع با من تماس گرفت؛ درست وقتی که داشتم برای جلسه بیرون می‌رفتم.

She called me at a bad time, just as I was about to leave for a meeting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌موقع

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت بی‌موقع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌موقع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌موقع

لغات نزدیک بی‌موقع

پیشنهاد بهبود معانی