آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

ترتیب‌دهنده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / tartib dahande /

arranger, organizer, planner

arranger

organizer

planner

نظم‌دهنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

نقش ترتیب‌دهنده‌ی او در پروژه به حفظ نظم همه چیز کمک کرد.

His arranger role in the project helped keep everything on track.

پوشه‌ی ترتیب‌دهنده برای نگهداری اسناد مهم عالی است.

The organizer folder is perfect for storing important documents.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تیم ترتیب‌دهنده به‌خوبی مسابقه را مدیریت کرد.

The arranger team managed the event smoothly.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ترتیب‌دهنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترتیب‌دهنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترتیب‌دهنده

لغات نزدیک ترتیب‌دهنده

پیشنهاد بهبود معانی