cheat, dishonesty, deception, indirection, fraud, falsification, deceit, cheating, skullduggery, hocus-pocus
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در شأن شما نیست که تقلب بکنید.
It is beneath you to cheat.
تقلب او کشف شد و او را اخراج کردند.
His deceit was discovered and he was expelled.
به تقلب خاتمه دادن
to put a stop to cheating
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تقلب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقلب