broom, whisk, sweeper, besom
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جارویی با دستهی بلند
a broom with a long handle
جارو را آوردم و شیشهشکستهها را جارو کردم.
I got a broom and swept the broken glass.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جارو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جارو