to rip, to rend, to tear, to slit, to cut
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سگ میتواند خرگوش را در چند ثانیه جر بدهد
A dog can tear a rabbit apart in seconds
پارچه را جر داد
he tore the cloth
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جر دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جر دادن