آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

حل به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hal(l) /

solution, solving

solution

solving

مشکل‌گشایی

حل معادله‌ی پیچیده

solution to the complex equation

حل مسائل اقتصادی این کشور

the solution of this country's economic problems

اسم
فونتیک فارسی / hal(l) /

dissolution, melting, dissolving, solution, liquefaction

dissolution

melting

dissolving

solution

liquefaction

فرآیند آمیختن چیزی با آب یا آبگونه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

حل شکر در آب

the dissolution of sugar in water

فرآیند حل

the liquefaction process

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
جواب پاسخ جواب‌یابی
مترادف:
مستحیل

ارجاع به لغت حل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حل

لغات نزدیک حل

پیشنهاد بهبود معانی