to slumber, to be sleeping, to be asleep, to doze, to be under hypnosis
to slumber
to be sleeping
to be asleep
to doze
to be under hypnosis
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وانمود کرد که خواب است.
She feigned to be asleep.
بعداز یک روز طولانی، امیدوارم که او خواب راحتی داشته باشد.
After a long day, I hope he will be sleeping soundly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خواب بودن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خواب بودن