آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴

    خواهرزن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / khaaharzan /

    sister-in-law

    sister-in-law

    خواهر همسر مرد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    شما از خواهرزن من جوان‌تر هستید.

    You are younger than my sister-in-law.

    خواهرزنت کجاست؟ نمی‌بینمش.

    Where is your sister-in-law? I don't see her.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج خواهرزن

    خواهرزن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خواهرزن» در زبان انگلیسی به sister-in-law ترجمه می‌شود، البته با قید اینکه منظور خواهر همسر (زن) است.

    «خواهرزن» در زبان فارسی به خواهرِ همسر (زن) اطلاق می‌شود و از جمله اعضای خانواده‌ی گسترده به شمار می‌آید که نقش و جایگاهی خاص در روابط خانوادگی، فرهنگی و حتی طنز اجتماعی دارد. این واژه ترکیبی‌ست از دو بخش «خواهر» و «زن» که معنای تحت‌اللفظی آن نیز همین نسبت خانوادگی را منتقل می‌کند. در ساختارهای خویشاوندی در جوامع ایرانی، شناخت و به‌کارگیری دقیق چنین واژگانی نشانه‌ای از دقت فرهنگی و اجتماعی به روابط انسانی‌ست.

    در زبان انگلیسی، واژه‌ی sister-in-law به‌طور کلی به معنای خواهر همسر یا زن برادر است، اما برخلاف زبان فارسی، انگلیسی برای هر نوع نسبت خاص یک واژه‌ی متفاوت ندارد. بنابراین، برای مشخص‌کردن منظور دقیق (مثلاً خواهرِ زن یا خواهرِ شوهر)، لازم است با توضیح یا بافت جمله آن را روشن کرد؛ مثلاً: my wife's sister برای خواهرزن، یا my brother's wife برای زن‌داداش.

    در بُعد فرهنگی، جایگاه «خواهرزن» در خانواده‌های ایرانی می‌تواند بسیار متنوع باشد. در برخی خانواده‌ها، روابط میان داماد و خواهرزن صمیمی، محترمانه و نزدیک است، در حالی که در برخی دیگر ممکن است بر اساس مرزهای سنتی، این رابطه رسمی‌تر و محتاطانه‌تر تعریف شود. از آن‌جایی که خواهرزن می‌تواند تأثیرگذار بر روابط میان خواهر و شوهرش باشد، در بسیاری از داستان‌ها، فیلم‌ها و حتی ضرب‌المثل‌ها، به طنز یا جدی، به این رابطه اشاره‌هایی شده است.

    از دیدگاه جامعه‌شناسی، مفاهیمی مانند «خواهرزن» نمایان‌گر اهمیت ساختار خویشاوندی و نقش‌های جنسیتی در فرهنگ‌های سنتی‌ست. در چنین فرهنگ‌هایی، خانواده تنها به هسته‌ی اصلی (پدر، مادر و فرزندان) محدود نمی‌شود، بلکه خویشاوندان سببی (یعنی افرادی که از طریق ازدواج وارد خانواده شده‌اند) نیز نقشی مهم در تعاملات خانوادگی، تصمیم‌گیری‌ها و حتی میراث فرهنگی دارند. واژه‌هایی چون «خواهرزن» به‌خوبی این گستردگی شبکه‌ی اجتماعی و جایگاه ویژه‌ی روابط فامیلی را منعکس می‌کنند.

    از منظر زبان‌شناختی نیز، وجود واژه‌هایی مانند «خواهرزن»، «برادرشوهر»، «زن‌داداش»، یا «مادرزن» در زبان فارسی نشان می‌دهد که این زبان برای هر نوع رابطه‌ی خانوادگی واژگانی دقیق و اختصاصی دارد. این ویژگی در مقایسه با زبان‌هایی مثل انگلیسی که در بسیاری موارد واژگان کلی‌تری به‌کار می‌برند، بیانگر جزئی‌نگری فرهنگی در مناسبات خانوادگی است. چنین تفاوت‌هایی در ترجمه، یادگیری زبان دوم و شناخت متقابل فرهنگی اهمیت دارد.

    ارجاع به لغت خواهرزن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خواهرزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خواهرزن

    لغات نزدیک خواهرزن

    • - خواهرانه
    • - خواهرزاده
    • - خواهرزن
    • - خواهرشوهر
    • - خواهروار
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.