kinsmen, relatives, kin, kindreds, kinfolks, kinswomen, family
kinsmen
relatives
kin
kindreds
kinfolks
kinswomen
family
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او خویشان خود را طرد کرد.
She denied her own kin.
او به خویشان و دوستان خود پشت پا زد و از شهر رفت.
She renounced her family and friends and left town.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خویشان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خویشان