benevolent, well-wishing, charitable, well-intentioned, public-spirited, well-meaning
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او همیشه نسبت به هموطنانش خیراندیش است.
He is always benevolent towards his countryman.
او مدیری خیراندیش ولی مستمند است.
He is well-intentioned but a poor administrator.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خیراندیش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیراندیش