عامیانه assets and liabilities, estate, all one has, possessions
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از همهی دار و ندارش محروم شده بود.
He was stripped of all his possessions.
دار و ندارش را به حراج گذاشت.
He put his possessions up for auction.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دار و ندار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دار و ندار