آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

راضی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / raazi kardan /

to satisfy, to cause to consent, to content, to persuade, to please, to reconcile, to gratify, to make willing, to make agreeable, to fulfill, to appease

to satisfy

to cause to consent

to content

to persuade

to please

to reconcile

to gratify

to make willing

to make agreeable

to fulfill

to appease

خرسند کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مجبور شد برای راضی کردن طلبکاران زمین خود را بفروشد.

He had to sell his land to satisfy his creditors.

به‌دنبال کاری هستم که مرا راضی کند.

I'm looking for work that will fulfill me.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت راضی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راضی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راضی کردن

لغات نزدیک راضی کردن

پیشنهاد بهبود معانی