to run wild, to get spooked, to buck, to bolt (away)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اسب رم کرد و سوار خود را انداخت.
The horse ran wild and and threw its rider over.
اسب وحشیانه رم کرد.
The horse bucked wildly.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رم کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رم کردن