امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

رم کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چموشی کردن

فونتیک فارسی

ram kardan
فعل لازم
to run wild, to get spooked, to buck, to bolt (away)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- اسب رم کرد و سوار خود را انداخت.

- The horse ran wild and and threw its rider over.

- اسب وحشیانه رم کرد.

- The horse bucked wildly.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رم کردن

لغات نزدیک رم کردن

پیشنهاد بهبود معانی