olive oil
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سیبزمینی را در روغنزیتون سرخ میکنم.
I fry potatoes in olive oil.
پاستا را داغ و با مقداری روغنزیتون سرو کنید.
Serve the pasta hot with a drizzle of olive oil.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روغنزیتون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روغنزیتون