میوه apricot, apricot tree
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک شیشه مربای زردآلو خریدم.
I bought a jar of apricot jam.
زردآلو را به سالادم اضافه کردم.
I added apricots to my salad.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زردآلو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زردآلو