۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

زمین خوردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / zamin khordan /

to fall down (to the ground), to take a tumble, to trip, to founder, to topple

به زمین افتادن

برای سالمندان زمین خوردن یک خطر جدی است.

Falling down is a real danger for the elderly.

پسرش زمین خورد و زانویش زخمی شد.

Her son fell down and cut his knee.

فعل لازم
فونتیک فارسی / zamin khordan /

مجازی to fail, to be defeated, to do badly, to be vanquished

شکست خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

آن کاندیدا در انتخابات زمین خورد.

That candidate is defeated in the election.

دانش‌آموز می‌دانست اگر برای امتحان درس نخواند، چگونه زمین می‌خورد.

The student knew he would fail if he didn't study for the test.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت زمین خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زمین خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زمین خوردن

لغات نزدیک زمین خوردن

پیشنهاد بهبود معانی