آخرین به‌روزرسانی:
ساییدن به انگلیسی
معنی
فونتیک فارسی / saay(')idan /
to pulverize, to gring, to wear(away), to rasp, to rub hard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد ساییدن
-
مترادف:سابیدن سودن
-
مترادف:خرد کردن کوبیدن نرم کردن
-
مترادف:سوهان زدن صیقلی کردن
-
مترادف:زدودن
-
مترادف:جلا دادن صیقل‌دادن
-
مترادف:مالیدن
ارجاع به لغت ساییدن
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ساییدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساییدن
لغات نزدیک ساییدن
- - ساییدگی
- - ساییدگی پیدا کردن کفش
- - ساییدن
- - ساییدن کفش
- - ساییدن محکم