آخرین به‌روزرسانی:

خرد کردن به انگلیسی

معنی

to break to pieces, to shatter, to crush, to grind, to change(as money), to suppress

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرد کردن

  1. مترادف:
    ریزریز کردن شکستن له کردن
  1. مترادف:
    درهم‌شکستن نابود کردن
  1. مترادف:
    تبدیل کردن

ارجاع به لغت خرد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خرد کردن

لغات نزدیک خرد کردن

پیشنهاد بهبود معانی