آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سرسری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت قید
فونتیک فارسی / sarsari /

perfunctorily, carelessly, facile, perfunctory, half-baked, superficial, dilettante, cursory, sketchy, slackly, slipshod, desultory, inconsiderate, erratically, imprecise, passing, sloppy, airy, hit-or-miss, erratic, sweeping, indifferently

perfunctorily

carelessly

facile

perfunctory

half-baked

superficial

dilettante

cursory

sketchy

slackly

slipshod

desultory

inconsiderate

erratically

imprecise

passing

sloppy

airy

hit-or-miss

erratic

sweeping

indifferently

بی‌دقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

معلم سرسرس امتحانات را تصحیح کرد و بسیاری از اشتباهات را نادیده گرفت.

The teacher graded the tests perfunctorily, missing many errors.

قرائت سرسری متن

the cursory reading of a text

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرسری

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
سهل‌انگارانه تسامح‌آمیز

ارجاع به لغت سرسری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرسری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرسری

لغات نزدیک سرسری

پیشنهاد بهبود معانی