فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرپیچی کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نافرمانی کردن
  • فونتیک فارسی

    sarpichi kardan
  • فعل لازم
    to turn away, to refuse, to offend, to comply, to contravene, to balk, to defy, to disobey, to refractory, to revolt, to infract, to infringe
    • - به کودکان هشدار داده شده بود که از رهنمودهای والدین خود سرپیچی نکنند.

    • - The children were warned not to disobey their parents' instructions.
    • - کارکنان به دلیل سرپیچی کردن مکرر از سیاست‌های شرکت اخراج شدند.

    • - The employees were fired for repeatedly disobeying company policies.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سرپیچی کردن

ارجاع به لغت سرپیچی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپیچی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرپیچی کردن

پیشنهاد بهبود معانی