آخرین به‌روزرسانی:

سرکوب کردن به انگلیسی

معنی‌ها

coerce, oppress, overbear, quell, repress, ride, smother, squash, squelch, stifle, strangle, suffocate, suppress, tread

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

روان‌شناسی سلامت روان frustrate, repress

مجازی throttle

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرکوب کردن

  1. مترادف:
    قلع‌وقمع کردن
  1. مترادف:
    مغلوب کردن منکوب کردن مضحل کردن درهم شکستن فروکوفتن(دشمن)
  1. مترادف:
    گوشمالی دادن

ارجاع به لغت سرکوب کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرکوب کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرکوب کردن

لغات نزدیک سرکوب کردن

پیشنهاد بهبود معانی