آخرین به‌روزرسانی:

سرگروه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sargorooh /

foreman, group leader, chief, captain

سردسته، رئیس گروه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

سرگروه هر روز صبح کارها را تقسیم می‌کند.

The foreman distributes the work every morning.

سرگروه مهندسان

chief of engineers

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرگروه

  1. مترادف:
    سردسته رئیس

ارجاع به لغت سرگروه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرگروه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرگروه

لغات نزدیک سرگروه

پیشنهاد بهبود معانی