آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سر دادن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sor daadan /

to free, to let go, to set afoot, to release, to let out

to free

to let go

to set afoot

to release

to let out

بیرون دادن، رها کردن

او مشتاق بود که آهنگ جدید خود را برای عموم سر دهد.

She was eager to release her new song to the public.

او تصمیم گرفت وقتی مهمانی غافلگیرکننده را دید، صدای فریاد سر دهد.

She decided to let out a holler when she saw the surprise party.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sar daadan /

give something plus some money to get something in return

give something plus some money to get something in return

(مبادله‌ی تهاتری) در مبادله‌ چیزی اضافه‌تر دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او تصمیم گرفت برای خرید یک لپ‌تاپ جدید، کتاب‌های قدیمی‌اش و مقداری پول را سر دهد.

She decided to barter exchange her old books and some money to get a new laptop.

او گیتار خود را با مقداری پول سر می‌دهد تا یک آمپلی‌فایر قدیمی بگیرد.

He will barter exchange his guitar along with some money to acquire a vintage amplifier.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sor daadan /

to glide, to skid, to cause, to slip, to shove

to glide

to skid

to cause

to slip

to shove

لیزاندن

او از قلم‌موی صاف برای سر دادن روی بوم استفاده کرد.

She used the smooth brush to glide across the canvas.

او سعی کرد برای ترفندی، اسکیت‌بُرد را از روی پیاده‌رو سر دهد.

He attempted to skid the skateboard across the pavement for a trick.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سر دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سر دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سر دادن

لغات نزدیک سر دادن

پیشنهاد بهبود معانی