به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سوت زدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • در سوت دمیدن، با دهان صدای سوت درآوردن
  • فونتیک فارسی

    soot zadan
  • فعل لازم فعل متعدی
    to whistle, to tootle, to toot, to blow a whistle, to buzz
    • - آهنگی را سوت زدن

    • - to whistle a tune
    • - داور سوت زد و پایان مسابقه را اعلام کرد.

    • - The referee blew his whistle, signaling the end of the game.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سوت زدن

ارجاع به لغت سوت زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوت زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوت زدن

لغات نزدیک سوت زدن

پیشنهاد بهبود معانی