crisp, crispy, toasted
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نان به خوبی سوخاری شده بود.
The bread was perfectly toasted.
مرغ سوخاری و طلایی بود.
The chicken was crispy and golden.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سوخاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوخاری