آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سوسول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / soosool /

sissy, fastidious, softy, spoiled, effeminate

sissy

fastidious

softy

spoiled

effeminate

قرتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

پسر سوسول خیلی از بازی با بچه‌های دیگر می‌ترسید.

The sissy boy was too scared to play with the other kids.

دیوید دانش‌آموز سوسولی بود و همیشه برای همه‌ی امتحانات با جدیت درس می‌خواند.

David was a fastidious student, always studying diligently for every exam.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوسول

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت سوسول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوسول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوسول

لغات نزدیک سوسول

پیشنهاد بهبود معانی