فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سکه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پول فلزی

فونتیک فارسی

sekke
اسم

coin, coinage, money, piece, currency, specie

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

پشت یک سکه

the reverse side of a coin

در اینجا شمش تبدیل به سکه می‌شود.

Here bullion is changed into coin.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دو سکه و مقداری اسکناس

two coins and some paper money (or banknotes)

این روزها کار و بارش سکه است.

He is really coining it now.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سکه

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    اسکناس
  1. مترادف:
    پول فلزی
    متضاد:
    رواج روایی رونق

ارجاع به لغت سکه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سکه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سکه

لغات نزدیک سکه

پیشنهاد بهبود معانی