آخرین به‌روزرسانی:

سکه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پول فلزی

فونتیک فارسی

sekke
اسم

coin, coinage, money, piece, currency, specie

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پشت یک سکه

the reverse side of a coin

در اینجا شمش تبدیل به سکه می‌شود.

Here bullion is changed into coin.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دو سکه و مقداری اسکناس

two coins and some paper money (or banknotes)

این روزها کار و بارش سکه است.

He is really coining it now.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سکه

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    اسکناس
  1. مترادف:
    پول فلزی
    متضاد:
    رواج روایی رونق

ارجاع به لغت سکه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سکه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سکه

لغات نزدیک سکه

پیشنهاد بهبود معانی