با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

سگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پستانداری اهلی

فونتیک فارسی

sag
اسم
dog, pooch, canine, bowwow

- با کسی مثل سگ رفتار کردن، با کسی بدرفتاری کردن

- treat somebody like dirt / a dog

- عوعو سگ مصدع همیشگی بود.

- The dog's barking was a constant aggravation.

- سگ شکاری

- a hunting dog
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سگ

ارجاع به لغت سگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سگ

لغات نزدیک سگ

پیشنهاد بهبود معانی