آخرین به‌روزرسانی:

شتاباندن به انگلیسی

معنی‌ها

accelerate, expedite, hasten, hurry, precipitate, quicken, rough, spur

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

عامیانه hustle

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شتاباندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شتاباندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شتاباندن

لغات نزدیک شتاباندن

پیشنهاد بهبود معانی