animadvert, criticize, henpeck, quarrel, rail, reproach, scold, carp, complain, natter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عامیانه knock, bad-mouth, rag, bad-mouth
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عیب جویی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عیب جویی کردن