فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فرش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کفپوش

فونتیک فارسی

farsh
اسم

pavement

برف روی فرش فشرده شده و تبدیل به یخ شده بود.

The snow on the pavement was compacted and has turned to ice.

فرش خیابان

the pavement of the street

قالی

فونتیک فارسی

farsh
اسم

carpet, rug, flooring, carpeting, matting, mat

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

فرش پاخورده

a footworn rug

فرش بخش عمده‌ی صادرات غیرنفتی ما را تشکیل می‌دهد.

Carpets account for a major part of our non-oil exports.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرش

  1. مترادف:
    بساط زیرانداز زیلو قالی گلیم مفرش

ارجاع به لغت فرش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرش

لغات نزدیک فرش

پیشنهاد بهبود معانی