آخرین به‌روزرسانی:

فریاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / faryaad /

shout, cry, crying, howl, hue, whoop, outcry, call, bark, shouting exclamation, halloo, holler, yell, scream, bellow, yelling, hollo, clamor, roar, chant, caterwaul, ejaculation, squeal, wail, ululation, squall

داد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

فریاد از ته دل

a deep-chested shout

فریاد کمک

a cry for help

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فریاد او مرا از خواب بیدار کرد.

His shout woke me up.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فریاد

  1. مترادف:
    بانگ جیغ خروش دادوبیداد زوزه شیون صیحه ضجه عربده غریو غلغله فغان غیه ناله نعره نفیر ولوله هیاهو

ارجاع به لغت فریاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فریاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فریاد

لغات نزدیک فریاد

پیشنهاد بهبود معانی