فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مترجم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ترجمه‌گر، برگرداننده، ترجمان، دیلماج، پچواک

فونتیک فارسی

motarjem
اسم

interpreter, translator, dragoman

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مترجم از ترجمه‌ی تحت‌اللفظی برای کمک به سر درآوردن از متن کهن استفاده کرد.

The translator used a crib to assist in deciphering the ancient text.

فَست‌‌ دیکشنری بهترین مترجم متن دنیاست.

F‌a‌s‌t D‌iction‌ary is the best translator in the world.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

شغل او به‌عنوان مترجم تسهیل ارتباط بین دو طرف بود.

As a dragoman, his job was to facilitate communication between the two parties.

او انگلیسی نمی‌دانست و مجبور شدیم به‌طور غیرمستقیم توسط مترجم مکالمه کنیم.

He knew no English and we had to speak indirectly through an interpreter.

او به کمک یک مترجم حرف زد.

He spoke through an interpreter.

او مترجم رسمی دولت پاکستان است.

He is an official translator to the government of Pakistan.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مترجم

  1. مترادف:
    برگرداننده ترجمان دیلماج گزارنده مفسر

ارجاع به لغت مترجم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مترجم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مترجم

لغات نزدیک مترجم

پیشنهاد بهبود معانی