interpretation, translation
برای روشن شدن معنای سخنان گوینده، نیاز به ترجمان داریم.
We need a translation to clarify the meaning of the speaker's words.
هر فردی ترجمان منحصربهفردی از معنای عشق برای خود دارد.
Each individual has a personal interpretation of what love means to them.
interpreter, dragoman, translator
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بهعنوان ترجمان متون فنی کار میکند.
She works as a translator of technical texts.
سوسن بهعنوان ترجمان برای ما کار کرد.
Susan acted as interpreter for us.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ترجمان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترجمان