grateful, thankful, appreciative, glad, beholden, obliged, gratified
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از معلمش متشکر بود.
She felt grateful to her teacher.
من از کمک شما متشکر هستم.
I am thankful for your help.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «متشکر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متشکر