امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

متعدی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

mote(a)'addi
transgressing, aggressive, [gram.] transitive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
دستور زبان transitive, neuter
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد متعدی

  1. مترادف:
    متجاسر متجاوز
    متضاد:
    لازم
  1. مترادف:
    جفاپیشه خاطی ستمگر ظالم
  1. مترادف:
    غیرلازم

ارجاع به لغت متعدی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متعدی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/متعدی

لغات نزدیک متعدی

پیشنهاد بهبود معانی