فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

لازم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مورد نیاز، لازمه، بایسته، مورد لزوم، ضروری

فونتیک فارسی

laazem
صفت

necessary, needed, in demand, required, essential, prerequisite, requisite, needful, exigent, indispensable, binding, incumbent

هرچه لازم داری، بردار.

take what you need

احتیاط‌های لازم را به عمل آوردیم.

we took the necessary precautions

نمونه‌جمله‌های بیشتر

درس‌های لازم برای این رشته

the required courses for this major

تب لازم

hectic fever

غیرلازم، نالازم

unnecessary

لازم آمدن، لازم شدن

to become necessary, to become needed or requisite

هر وقت لازم شد، از او کمک بگیرید

when it becomes necessary ask him for help

لازم و ملزوم

interdependent, correlative

دستور زبان intransitive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لازم

  1. مترادف:
    بایست بایسته دربایست ضرور ضروری فرض ملزم واجب

ارجاع به لغت لازم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لازم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لازم

لغات نزدیک لازم

پیشنهاد بهبود معانی