آخرین به‌روزرسانی:

مستعمل به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کارکرده

فونتیک فارسی

mosta'mal
صفت

used, worn, old, well-worn, secondhand, worn-out, hand-me-down

لباس مستعمل

secondhand clothes

صفحات کتاب مستعمل زرد شده بودند.

The pages of the well-worn book were yellowed.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او کت چرمی مستعملی پوشیده بود که از پدرش به او رسیده بود.

He wore a well-worn leather jacket that had been passed down from his father.

مورد استعمال

فونتیک فارسی

mosta'mal
صفت

in common use, current

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

ایمیل نوع معروفی از ارتباط است که در دنیای تجاری امروزه مستعمل است.

Email is a popular form of communication that is in common use in the business world.

فیسبوک و اینستاگرام برای به اشتراک گذاشتن عکس و برقراری ارتباط با دوستان مستعمل هستند.

Facebook and Instagram are in common use for sharing photos and connecting with friends.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مستعمل

  1. مترادف:
    دست‌دوم فرسوده کارکرده کهنه نیمدار
    متضاد:
    نو

ارجاع به لغت مستعمل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مستعمل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مستعمل

لغات نزدیک مستعمل

پیشنهاد بهبود معانی