آخرین به‌روزرسانی:

منجمد شدن به انگلیسی

معنی

congeal, curdle, freeze, glaciate, ice

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منجمد شدن

  1. مترادف:
    یخ زدن یخ بستن
  1. مترادف:
    فسردن

ارجاع به لغت منجمد شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منجمد شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منجمد شدن

لغات نزدیک منجمد شدن

پیشنهاد بهبود معانی