آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

میانگیر به انگلیسی

معنی

buffer, fair, middle, moderate, par, mean, medial, median, medium

buffer

fair

middle

moderate

par

mean

medial

median

medium

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد میانگیر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صفت شفیع میانجیگر میانجی واسطه

ارجاع به لغت میانگیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میانگیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میانگیر

لغات نزدیک میانگیر

پیشنهاد بهبود معانی