آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴

    میز به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / miz /

    table, desk, board

    table

    desk

    board

    میز, table, desk, board
    وسیله‌ای دارای چهار پایه برای قرار دادن وسایل

    این میز برای شش نفر جا دارد.

    This table can accommodate six people.

    پری صندلی‌ها را دور میز چید.

    Pari arranged the chairs around the table.

    اسم
    فونتیک فارسی / miz /

    post, position, chair, job

    post

    position

    chair

    job

    مقام، شغل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    میز ریاست

    director's post

    دنبال میز جدید گشتن

    looking for a new job

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد میز

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    کرسی
    مترادف:
    ادرار بول پیشاب

    سوال‌های رایج میز

    میز به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «میز» در زبان انگلیسی به table ترجمه می‌شود.

    در معنای فیزیکی، میز قطعه‌ای از مبلمان است که معمولاً سطحی صاف و افقی دارد و برای قرار دادن اشیا، نوشتن، خوردن، کار کردن یا برگزاری جلسات استفاده می‌شود. میزها در ابعاد، شکل‌ها، و جنس‌های مختلف ساخته می‌شوند؛ از چوبی ساده گرفته تا فلزی، شیشه‌ای یا ترکیبی از مواد مدرن. طراحی میز به‌گونه‌ای انجام می‌شود که بتواند نیازهای مشخصی را پاسخ دهد؛ میز ناهارخوری برای خوردن غذا، میز تحریر برای مطالعه و نوشتن، میز کنفرانس برای جلسات اداری، و میز قهوه برای استفاده‌ی سبک در اتاق نشیمن.

    در محیط‌های آموزشی و اداری، میز نمادی از نظم، تمرکز و فعالیت فکری است. میز دانش‌آموز یا دانشجو، فضای اختصاصی‌ای برای یادگیری فراهم می‌کند و به همین دلیل با مفاهیمی چون مطالعه، رشد، برنامه‌ریزی و حتی آینده‌سازی پیوند خورده است. در ادارات، میز کار نماد جایگاه شغلی، سازمان‌یافتگی، و مرز بین فضای عمومی و شخصی محسوب می‌شود. در بسیاری از موارد، نوع، اندازه و حتی جایگاه میز، بازتابی از سلسله‌مراتب سازمانی یا فرهنگی است.

    در فرهنگ و زندگی خانوادگی، میز ناهارخوری بیشتر از آنکه فقط محلی برای غذا خوردن باشد، محل گردهمایی، گفت‌وگو، تبادل نظر و حتی شکل‌گیری خاطرات جمعی است. در بسیاری از خانواده‌ها، نشستن دور یک میز نماد همدلی، پیوند و اشتراک است. در برخی فرهنگ‌ها، حتی رسم و رسوم خاصی برای چیدمان و رفتار بر سر میز وجود دارد که نشان از احترام به غذا، میزبان و جمع دارد.

    در معناهای نمادین و استعاری، میز اغلب به‌عنوان فضایی برای تصمیم‌گیری یا تعامل به‌کار می‌رود. اصطلاحاتی مانند «پشت میز نشینی» یا «میز مذاکره» نشان می‌دهند که میز می‌تواند نماد ساختار، قدرت، برنامه‌ریزی یا حتی بوروکراسی باشد. در دنیای سیاست و دیپلماسی، «نشستن بر سر میز مذاکره» مفهومی بسیار مهم است و به آمادگی برای گفت‌وگو و حل‌وفصل اختلافات اشاره دارد.

    میز نه‌فقط وسیله‌ای فیزیکی، بلکه مفهومی عمیق است که در زندگی انسانی، از امور شخصی گرفته تا جمعی، از خانه تا محل کار، و از رفتار روزمره تا تصمیم‌گیری‌های بزرگ حضوری دائمی دارد. سادگی ظاهری آن، پشتوانه‌ای از کارکرد، فرهنگ، معنا و تعامل انسانی را با خود حمل می‌کند.

    ارجاع به لغت میز

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «میز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز

    لغات نزدیک میز

    • - میرندگی
    • - میرنده
    • - میز
    • - میز آرایی در خوراک
    • - میز آماده سازی غذا
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.