table, desk, board
این میز برای شش نفر جا دارد.
This table can accommodate six people.
پری صندلیها را دور میز چید.
Pari arranged the chairs around the table.
post, position, chair, job
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
میز ریاست
director's post
دنبال میز جدید گشتن
looking for a new job
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میز