آخرین به‌روزرسانی:

کرسی به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

korsi

chair, throne, stool, department, seat

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کرسی

  1. مترادف:
    چارپایه صندلی
  1. مترادف:
    اریکه تخت سریر مسند
  1. مترادف:
    آسمان عرش
  1. مترادف:
    منصه
  1. مترادف:
    درس
  1. مترادف:
    آسیا دندان‌آسیا
  1. مترادف:
    پایه تراز

ارجاع به لغت کرسی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کرسی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کرسی

لغات نزدیک کرسی

پیشنهاد بهبود معانی