فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    نخست به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • فونتیک فارسی

      na(o)khost
    • first, [adv] at first
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد نخست

    1. درآغاز، درابتدا، دربدوامر ≠ بعد، پس‌ازآن، سپس
    2. آغاز، ابتدا، اول، بدو، شروع، مقدمه، یکم

    ارجاع به لغت نخست

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «نخست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نخست

    لغات نزدیک نخست

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری