نیاز به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
احتیاج
فونتیک فارسی
niyaaz
اسم
need, necessity, lack, want, requirement, shortage, exigency, demand
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- نیاز مبرمی به برنامه‌های آموزشی برای بیکاران وجود دارد.
- There is a great need for training programs aimed at the disemployed.
- اوضاع مالی من نیاز به چاره‌ی فوری داشت.
- My personal finances were in need of an immediate remedy.
نداری، تنگدستی
فونتیک فارسی
niyaaz
اسم
poverty, indigence, destitution, impecuniosity, neediness, penury, mendacity, straits
- نیاز مسئله‌ای شایع است که میلیون‌ها انسان را در سراسر دنیا تحت تاثیر قرار داده است.
- Poverty is a widespread issue that affects millions of people around the world.
- زندگی در نیاز ممکن است منجر به مشکلات سلامتی و اجتماعی متعددی شود.
- Living in poverty can lead to a multitude of health and social problems.
مترادف و متضاد نیاز
- احتیاج، اقتضا، تلنگ، تمنا، حاجت، دربایست، درخواست، ضرورت، لزوم، نذر، وسن
- نذری
- تحفه
- اظهارعشق
ارجاع به لغت نیاز
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «نیاز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نیاز
لغات نزدیک نیاز
- - نیاد
- - نیادی
- - نیاز
- - نیاز به دست به آب رساندن
- - نیاز به قضای حاجت