فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

هزینه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خرج، صرف

فونتیک فارسی

hazine
اسم

expense, cost, outlay, expenditure, overhead

هزینه را متحمل شدن

to bear the cost

هزینه شامل مالیات هم می‌شود.

The cost includes taxes.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

درآمد نسبت به هزینه

income relative to expenditure

عامیانه tab

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مجازی price

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هزینه

  1. مترادف:
    خرج خرجی مخارج
    متضاد:
    دخل
  1. مترادف:
    صرف مصرف
  1. مترادف:
    انفاق نفقه
  1. مترادف:
    خزانه خزینه

ارجاع به لغت هزینه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هزینه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هزینه

لغات نزدیک هزینه

پیشنهاد بهبود معانی