امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

هزینه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خرج، صرف

فونتیک فارسی

hazine
اسم
expense, cost, outlay, expenditure, overhead

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- هزینه را متحمل شدن

- to bear the cost

- هزینه شامل مالیات هم می‌شود.

- The cost includes taxes.

- درآمد نسبت به هزینه

- income relative to expenditure
عامیانه tab
مجازی price
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هزینه

ارجاع به لغت هزینه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هزینه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هزینه

لغات نزدیک هزینه

پیشنهاد بهبود معانی