آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

واریز کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / vaariz kardan /

to settle, to liquidate, to to deposit (money), to bank, to credit one's account (with)

to settle

to liquidate

to to deposit

to bank

to credit one's account

به حساب ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مقداری پول و دو چک را به حساب خود واریز کردم.

I deposited some money and two checks in my account.

شرکت تمام صورت‌حساب‌های معوق را قبل‌از تعطیلی واریز کرد.

The company settled all outstanding bills before closing.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت واریز کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «واریز کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واریز کردن

لغات نزدیک واریز کردن

پیشنهاد بهبود معانی