با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

وروجک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بازیگوش، شیطان
  • فونتیک فارسی

    voroojak
  • صفت
    unruly, naughty, hyperactive
    • - پسر وروجک اسباب‌بازی خواهرش را شکست.

    • - The naughty boy broke his sister's toy.
    • - بچه‌ی وروجک سبزیجاتش را نخورد و به جای آن بستنی خواست.

    • - The naughty child refused to eat his vegetables and demanded ice cream instead.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت وروجک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وروجک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وروجک

لغات نزدیک وروجک

پیشنهاد بهبود معانی