آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

پرماجرا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / pormaajaraa /

adventurous, adventuresome, dramatic, eventful

adventurous

adventuresome

dramatic

eventful

پرحادثه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

سفر دریایی ما به هندوستان پرماجرا بود.

Our passage to India was eventful.

مهمانی پرماجرا برای همه خاطرات فراموش‌نشدنی‌ای به جا گذاشت.

The eventful party left everyone with unforgettable memories.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پرماجرا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرماجرا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرماجرا

لغات نزدیک پرماجرا

پیشنهاد بهبود معانی