boyhood, boyishness
boyhood
boyishness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اغلب به ماجراجوییهای پسریاش در روستا فکر میکند.
He often reminisces about his boyhood adventures in the countryside.
پسری او در خندههای بیخیال و لبخند شیطنتآمیزش مشهود بود.
His boyishness was evident in his carefree laughter and mischievous grin.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پسری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پسری